1- گروه روانشناسی بالینی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
2- دکتری روانشناسی بالینی، استاد گروه روانشناسی، دانشگاه خوارزمی، پژوهشکده علوم شناختی
3- دکتری روانشناسی بالینی، گروه روانشناسی بالینی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
چکیده: (3650 مشاهده)
هدف: عملکرد متفاوت گروه های مبتلا به اختلالات هیجانی در انجام تکالیف شناختی ادغامشده با مؤلفههای هیجانی و همچنین تفاوت در مسیر بازنماییهای داده های مختلف کلامی و غیرکلامی، ضرورت بررسی ظرفیت حافظه ی کاری دیداری هیجانی دو گروه بیماران مبتلا به افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه را نشان می دهد.
روش: تعداد شرکتکنندگان هر یک از گروه های این مطالعه ی پس رویدادی، ۱۴ نفر (گروه مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه، بدون علایم اختلال استرس پس از سانحه، افسردگی اساسی و کنترل) بود که به شیوه ی نمونه گیری دردسترس انتخاب شده بودند. آزمودنیها با استفاده از مصاحبه ی نیمه ساختاریافته برای اختلال استرس پس از سانحه و افسردگی اساسی و آزمون ظرفیت حافظه ی کاری دیداری هیجانی، مقیاس تجدیدنظر شده ی تأثیر رویدادها وپرسشنامه ی افسردگی بک ارزیابی و دادهها با روشهای تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی تحلیل شدند.
یافته ها: در مطالعه ی حاضر بین ظرفیت حافظه ی کاری دیداری مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه، بدون اختلال استرس پس از سانحه و کنترل، تفاوت معنادار به دست آمد. تفاوت ظرفیت حافظه ی کاری دیداری گروههای مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه، بدون اختلال استرس پس از سانحه و افسردگی اساسی با استفاده از تصاویر مرتبط با تروما معنادار بود. تفاوت گروه مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه و گروه کنترل در اندازهی کوشش دو تصویر نیز معنادار شد.
نتیجه گیری: یکی از عوامل مؤثر بر بروز نشانه های مرتبط با تجربهی مجدد در مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه، ظرفیت پایین حافظه ی کاری دیداری آنهاست. همچنین ضعف کلی کنترل شناختی دو گروه مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه و افسردگی اساسی میتواند به عنوان عامل پیش مرضی در هر دو گروه در نظر گرفته شود.
نوع مطالعه:
پژوهشي اصیل |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1394/5/30 | پذیرش: 1394/8/30 | انتشار: 1394/10/1