چکیده
مقدمه: میان نظریهپردازان توافق گستردهای وجود دارد که پردازش معنای استعاری شامل اختصاص ویژگیهای معنایی حامل به موضوع است. بااینحال، دربارۀ ماهیت معنایی که در طول پردازش استعاره فعال میشود، اختلافنظرهایی وجود دارد. مدل دسترسی مستقیم (طبقهبندی) که به دیدگاه شبیهسازی نزدیک است، تصریح میکند که پردازش استعاره و عبارات تحتاللفظی میتوانند بهطور موازی انجام شده و از مسیرها و مکانیسمهای یکسانی پیروی کنند. در مقابل، در مدلهای دسترسی دوگانه (قیاس)، درک استعاره تنها پس از ایجاد نقاط مشترک و استنتاج از حامل به موضوع رخ میدهد. هدف این مطالعه، بررسی این است که کدامیک از این نظریهها بهتر میتواند پردازش استعاره را توضیح دهد. روش کار: با استفاده از بستۀ استعارۀ Cardillo (2010)، تأثیر وجه نحوی (جملات اسمی و فعلی) و وجه حسی-حرکتی (جملات شنیداری و حرکتی) بهعنوان متغیرهای مستقل و سهولت درک بهعنوان متغیر کنترل بررسی شد. 36 شرکتکننده (۲۲ تا ۴۴ سال) جملات را خوانده و میزان درکپذیری آنها را قضاوت کردند. زمان واکنش بهعنوان شاخص پردازش ثبت شد. یافتهها: نتایج نشان داد که پردازش جملات اسمی نسبت به فعلی و جملات حرکتی نسبت به شنیداری زمان بیشتری نیاز دارد و دشوارتر است(001/0>P). نتیجهگیری: این نتایج با مدلهای دسترسی مستقیم مانند طبقهبندی، که تأکید دارند با کنترل تناسب ، تفاوت معناداری در پردازش جملات وجود ندارد، همسو نیست. علیرغم کنترل عوامل تأثیرگذار، هزینه شناختی بیشتری هم در وجه نحوی و هم در وجه حسی مشاهده شد. این نتایج با نظریههای دسترسی غیرمستقیم نظیر قیاس و بهویژه با فرضیۀ کارراهۀ استعاره Bowdle و Gentner (2005) همسو است. این فرضیه با تأکید بر آشنایی و نگاشت ساختاری براین نظر است که معنای استعاری با جملات تحتاللفظی تداخل دارد و هزینههای شناختی بالاتر میتواند نشاندهندۀ دشواری دسترسی به سطوح معنایی یا مفهومی در حافظۀ بلندمدت باشد.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |