استادیار فلسفه، گروه فلسفه ذهن، موسسۀ آموزش عالی علوم شناختی، تهران، ایران
چکیده: (3307 مشاهده)
انگیزش به طور کلی و انگیزش اخلاقی به طور خاص موضوع بحث روانشناسان و فیلسوفان بوده است. پرسش از این که چه حالت یا حالتهای ذهنیای ضرورتاً منجر به بروز رفتارهای اخلاقی میشود پاسخهایی متفاوت دریافت کرده است. درونگرایان انگیزشی درباره احکام اخلاقی از آن گفتهاند که احکام اخلاقی ضرورتاً موجب بروز رفتارهای اخلاقی میشوند. برخی از این فیلسوفان اظهار کردهاند که احکام اخلاقی نمودارکننده عواطف و احساسهای آدمی هستند (احساساتگرایان اخلاقی) و برخی دیگر به آن راه رفتهاند که احکام اخلاقی بیانکننده باورهای اخلاقی آدمی هستند (درونگرایی انگیزشی درباره باورهای اخلاقی). در برابر گروه دوم برونگرایان انگیزشی درباره باور مدعی شدهاند صرف حالت ذهنی باور برای انگیزه کفایت نخواهد کرد و نیاز به وجود حالت ذهنی میل نیز خواهد بود. به نظر ایشان میتوان موجوداتی را تصور کرد که به زعم داشتن باورهای اخلاقی انگیزهای برای کنش اخلاقی نداشته باشند (افراد نااخلاقی). افراد نااخلاقی فاقد میل به عمل اخلاقی هستند. افزون بر این به نظر ایشان موارد روانبیماری نمونههایی واقعی از مورد فرد نااخلاقی هستند. در برابر ایشان درونگرایان استدلال کردهاند که روانبیماران تهدیدی برای درونگرایی انگیزشی درباره باورهای اخلاقی نیستند. ایشان از تحقیقات تجربی بلر بر بزهکاران روانبیمار برای پشتیبانی از این ادعای خویش بهره گرفتهاند. در این مقاله میکوشم با بررسی استدلالی که سینوت-آرمسترانگ (Sinnott-Armstrong) با تکیه بر یافتههای بلر (Blair) برای ادعای فوق میآورد نشان دهم که تلاش وی کوششی ناکام است. در انتها نیز استدلال خواهم کرد فارغ از کامیابی یا ناکامی استدلال سینوت-آرمسترانگ، درونگرایی بر فرضی از اساس کاذب مبتنی است.
نوع مطالعه:
پژوهشي اصیل |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1397/12/6 | پذیرش: 1397/12/6 | انتشار: 1397/12/6