فرضیهء مطالعه این بود که اگر نقص اولیه باشد،گروهی از افراد بهنجار که درجهء اسکیزوتایپی بالایی دارند،نسبت به گروهی که درجهء پایین دارند،در ذهنیسازی ضعیفتر عمل میکنند و در صورتی که نقص ثانویه به انزوای اجتماعی باشد،تفاوتی بین این دو گروه مشهود نخواهد بود. اما طبق نظر طرفداران اردوگاه شبیهسازی، ما از نظریه برای ذهنیسازی استفاده نمیکنیم،بلکه فرد در تصور،خود را با افراد دیگر شبیهسازی میکند(یعنی خود را جای آنها میگذارد)و سپس دست به فکر یا پیشبینی میزند. بر اساس این فرضیه،نقص ذهنیسازی ناشی از این است که اطلاعات نامناسب و مهم(از نظر شناختی)فرد را به دام میاندازد و وی نمیتواند آنها را باز دارد و خود را رها سازد. به عبارت دیگر،از دیدگاه آنان مدولی شناختی وجود دارد که مسئول استنباط و بازنمایی وضعیتهای ذهنی و رابطهء بازنمایانهء بین وضعیت ذهنی و واقعیت است که ممکن است به طریقی دچار اشکال و در افرادی که درجات بالاتر اسکیزوتایپی را دارا هستند،به صورت نقص در ذهنیسازی مشاهده شود.
نوع مطالعه:
پژوهشي اصیل |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1379/3/1 | پذیرش: 1379/5/1 | انتشار: 1379/7/1