1- دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
2- دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران
چکیده: (3431 مشاهده)
به عبارت دیگر در نظریه نوپیاژه نباید از تعامل میان ارگانیسم و واقعیت سخن گفت،زیرا اقتضای سازهگرایی رادیکال این است که"واقعیت" برای ارگانیسم،چیزی نباشد جز آنچه در سازههای او جلوهگر میشود. اما بیکهارد کوشش برای تبیین مسأله تناظر را بیحاصل میداند و به همین دلیل با ساختگرایی پیاژه،به این عنوان که پیشفرض آن قبول مسأله تناظر است،مخالفت میکند و بر آن است که نقطه قوت معرفتشناسی پیاژه در سازهگرایی آن است. پیاژه با این بیان،نظر خویش را در مورد سازمان ادراکی(که کانت از آنها به عنوان صور پیشینی حس یعنی زمان و مکان سخن گفته است)ابراز میکند به این نحو که سازمان را بجای آنکه مربوط به خود ادراک بداند،آن را نیز ناشی از صورتهای ذهنی میداند. هر چند پیاژه دو شرط مذکور را لازم و کافی نامیده،اما در جای دیگری،درست به سبب همین ویژگی اعتبار،ناگریز شده جنبه دیگری برای مسائل معرفت شناختی قائل شود که نمیتوان آن را با دو شرط مذکور مطالعه کرد:"به علاوه،مسأله اعتبار نیز مطرح است زیرا نو بودن یک ساخت،صرفا مسألهای مربوط به تحقیق تجربی نیست،بلکه همچنین و به همان میزان،در گروه دلیل و برهان نیز قرار دارد. اگر در دانش ما جایگاهی برای قضایای تحلیلی وجود داشته باشد،در این صورت،فلسفه نیز باید به منزله عضوی از مجموعه همکاری بین رشتهای و رسیدگی به مسائل معرفی بشر در نظر گرفته شود.
نوع مطالعه:
پژوهشي اصیل |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1378/3/12 | پذیرش: 1378/8/1 | انتشار: 1378/10/1