هدف: در سالهای اخیر، تحقیقات بسیاری در ادبیات وسواس به شناسایی عوامل شناختی مؤثر در شکلگیری اختلال وسواس فکری-عملی پرداختهاند، تا تعیین کنند که کدامیک از شناختارها (اهمیت و کنترل افکار (ICT)، احساس مسؤولیت و ارزیابی احساس خطر و تهدید (RT)، کمالطلبی و عدم قطعیت PC))، در ایجاد و بقای علایم و نشانههای وسواس نقش دارند. هدف مطالعه اخیر مقایسه باورهای وسواسی در بیماران وسواسی، اضطرابی و سالم بود.
روش: سه گروه آزمودنی شامل بیماران وسواسی، بیماران اضطرابی و افراد سالم پرسشنامه دموگرافیک و پرسشنامههای (MOCI، BDI-II، STAI، BAI، OBQ-44 و Y-BOCS) (درمورد بیماران وسواسی) را تکمیل نمودند.
یافتهها: نمرات (OBQ-44) کل و خردهمقیاس های ( PC و RT ) در دو گروه وسواسی و اضطرابی بیشتر از گروه سالم بود، ولی تفاوت بین دو گروه وسواسی و اضطرابی معنیدار نبود. در خردهمقیاس (ICT) نمرات گروه وسواسی از دو گروه سالم و اضطرابی بیشتر بود، اما تفاوت بین گروههای اضطرابی و سالم معنیدار نبود. به عبارتی (OBQ-44) کل، مقیاس مناسبی برای سنجش افکار مختص وسواس است، بهطوری که مقیاسهای فرعی RT و PC برای وسواس و اضطراب و مقیاس فرعی ICT)) صرفاً برای وسواس اختصاصی است. میانگین، انحرافمعیار و آزمون معنیداری نمرات سه گروه در مواد آزمون OBQ-44)) محاسبه گردید و 27 ماده بهعنوان مواد سنجش باورهای شناختی مختص وسواس تشخیص داده شد.
نتیجهگیری: خردهمقیاسهای RT,PC و OBQ-44)) در اختلال وسواس و اختلال اضطرابی مشترک ولی خردهمقیاس ((ICT مختص اختلال وسواس میباشد. بنابراین یافتههای اخیر پیشنهاد میکند که OBQ-)44) نقطه شروع معتبری برای بررسی ساختار و محتوای شناختی وسواس میباشد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |