XML English Abstract Print


چکیده:   (247 مشاهده)
شعرشناسی شناختی روشی برای خوانش ادبیات است و مانند دیگر روش‌های خوانش، الگوها و اصولی را به متون ادبی تعمیم می‌دهد که در اینجا این الگوها مبتنی بر ویژگی‌های شناختی مشترک میان مؤلف و خواننده است. انتظار می‌رود شعرشناسی شناختی بتواند به پرسش‌هایی که در نظریه‌های ادبی مطرح است، از جمله تاثیر جنسیت، پاسخ گوید. جنسیت، به دلیل تعلق به حوزه‌ی نابرابری‌های اجتماعی، به قلمرو تحلیل گفتمان انتقادی نیز گره خورده است. چارچوب نظری مطالعه‌ی حاضر بر اساس تلفیق شعرشناسی شناختی با تحلیل گفتمان انتقادی با هدف افزودن رویکرد انتقادی طراحی شده است. جنسیت در متن حاضر ناظر بر ترکیب جنس/جنسیت است و بازنمایی‌ آن در متن با ردگیری موارد زیر بررسی شده است: اشاره‌ی مستقیم یا ضمنی به زن و مرد در شعر، اشاره به زنان یا مردان در نقش‌های متعارف (مادر، پدر، عاشق، معشوق،...) و دیگر نقش‌ها (قهرمان، پرورش‌دهنده، ...)، انتساب زنانه و مردانه بودن به اشیا و پدیده‌های فاقد جنسیت، جنسیت‌زدایی از اشیا و پدیده‌هایی که تداعیات جنسیتی دارند. برای این مطالعه اشعار دو تن از شاعران شاخص معاصر، فروغ فرخزاد و احمد شاملو انتخاب شد که هر یک به نحوی بر شاعران پس از خود تأثیر گذاشته‌اند. نتایج نشان داد بازنمایی جنسیت در شعر این دو متأثر از دو گفتمان رقیب، زن سنتی و زن مدرن، در دهه‌ی چهل است. بازنمایی جنسیت بیش از آنکه در نسبت دو جنس زن و مرد وفضاهای رقیب میان آنها خود را نشان دهد، در دو گفتمان رقیب این دهه خود را آشکار می‌کند.شعرشناسی شناختی روشی برای خوانش ادبیات است و مانند دیگر روش‌های خوانش، الگوها و اصولی را به متون ادبی تعمیم می‌دهد که در اینجا این الگوها مبتنی بر ویژگی‌های شناختی مشترک میان مؤلف و خواننده است. انتظار می‌رود شعرشناسی شناختی بتواند به پرسش‌هایی که در نظریه‌های ادبی مطرح است، از جمله تاثیر جنسیت، پاسخ گوید. جنسیت، به دلیل تعلق به حوزه‌ی نابرابری‌های اجتماعی، به قلمرو تحلیل گفتمان انتقادی نیز گره خورده است. چارچوب نظری مطالعه‌ی حاضر بر اساس تلفیق شعرشناسی شناختی با تحلیل گفتمان انتقادی با هدف افزودن رویکرد انتقادی طراحی شده است. جنسیت در متن حاضر ناظر بر ترکیب جنس/جنسیت است و بازنمایی‌ آن در متن با ردگیری موارد زیر بررسی شده است: اشاره‌ی مستقیم یا ضمنی به زن و مرد در شعر، اشاره به زنان یا مردان در نقش‌های متعارف (مادر، پدر، عاشق، معشوق،...) و دیگر نقش‌ها (قهرمان، پرورش‌دهنده، ...)، انتساب زنانه و مردانه بودن به اشیا و پدیده‌های فاقد جنسیت، جنسیت‌زدایی از اشیا و پدیده‌هایی که تداعیات جنسیتی دارند. برای این مطالعه اشعار دو تن از شاعران شاخص معاصر، فروغ فرخزاد و احمد شاملو انتخاب شد که هر یک به نحوی بر شاعران پس از خود تأثیر گذاشته‌اند. نتایج نشان داد بازنمایی جنسیت در شعر این دو متأثر از دو گفتمان رقیب، زن سنتی و زن مدرن، در دهه‌ی چهل است. بازنمایی جنسیت بیش از آنکه در نسبت دو جنس زن و مرد وفضاهای رقیب میان آنها خود را نشان دهد، در دو گفتمان رقیب این دهه خود را آشکار می‌کند.
     
نوع مطالعه: پژوهشي اصیل | موضوع مقاله: فلسفه ذهن و زبان شناسی شناختی
دریافت: 1402/6/29 | پذیرش: 1402/7/6

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

Designed & Developed by : Yektaweb