1- استادیار گروه روانشناسی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران.
2- دانشیار گروه روانشناسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.
3- کارشناس روانشناسی
چکیده: (2040 مشاهده)
هدف: هدف این پژوهش، بررسی تأثیر نحوۀ پردازش مسألۀ منبع بر تشکیل طرحوارۀ راه حل و انتقال آن به مسألۀ آماج در یک موقعیت حل مسألۀ قیاسی بود.
روش: بر اساس یک طرح آزمایشی «پس آزمون چند گروهی»،۹۰ دانشجوی پسر مقطع کارشناسی دانشگاه زنجان در سه گروه آزمایشی کلامی، نقاشی و نمایش، ابتدا داستان ژنرال و دیکتاتور را مطالعه کرده و سپس به روش گروه خود آن را بازآفرینی کردند. در مرحلۀ بعد، هر سه گروه در مورد حل مسألۀ اشعه و تومور، که طرحوارۀ مورد نیاز برای حل آن در داستان اولیه نهفته بود، اقدام کردند.
یافته ها: نتایج حاکی از آن است که قبل از اشاره به تشابه ساختاری داستان ژنرال و مسألۀ اشعه، آزمودنیهایی که داستان را به صورت نمایشی بازآفرینی کرده بودند، در حل مسألۀ آماج موفقتر از آزمودنیهایی عمل کردند که داستان را صرفاً به صورت کلامی یا تصویری بازنمایی کرده بودند، این در حالی است که از نظر کیفیت یادآوری داستان ژنرال بین سه گروه کلامی محض، نقاشی و نمایش تفاوتی دیده نشد یا حتا از نظر کمیت این تفاوت به ضرر گروه نمایش بود.
نتیجه گیری: از آنجا که حل موفقیت آمیز مسألۀ آماج، در این آزمایش، مستلزم بهکارگیری یک طرحوارۀ جنبشی بود و چون احتمال تشکیل چنین طرحوارهای هنگام انجام دادن رفتارهای حرکتی (نمایش) بیش از سایر حالات است، آزمودنیهای گروه نمایش در حل این مسأله موفقتر از سایر گروهها عمل کردند. در مجموع، نتایج حاکی از آن است که برای انتقال موفقیتآمیز اصول از منبع به آماج، صرف غنی بودن طرحوارههای تشکیل شده، هنگام ادراک منبع، کافی نیست، بلکه برای حل مسألۀ آماج طرحوارۀ تشکیل شده باید با طرحوارۀ مورد نیاز همجنس باشد.
نوع مطالعه:
پژوهشي اصیل |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1389/3/1 | پذیرش: 1389/5/1 | انتشار: 1389/7/1