1- دکتری روانشناسی تربیتی، استاد گروه روانشناسی، دانشگاه پیام نور
2- دانشجوی دکتری روانشناسی عمومی، دانشگاه پیام نور
چکیده: (3948 مشاهده)
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثر آموزش تفکر انتقادی بر سبک های حل مساله و یادگیری خودراهبر دانشجویان است.
روش: جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان کارشناسی 95 بود که از میان آنها 40 دانشجو به شیوه ی - دانشگاه پیام نور شهر تهران در سال تحصیلی 94 نمونه گیری تصادفی خوش های چندمرحله ای انتخاب و با طرح پژوهش آزمایشی، از نوع پیش آزمون- پس آزمون و با گروه کنترل، در گروه های آزمایش 20 نفر و کنترل 20 نفر قرار داده شدند. مداخلات مربوط به آموزش تفکر انتقادی در مدت 12 جلسه ی آموزشی 45 دقیقه ای طی دو جلسه در هفته برای دانشجویان گروه آزمایش انجام شد. ابزارهای این پژوهش، پرسشنامه ی سبک حل مساله ی کسیدی و لانگ 1996 و پرسشنامه ی یادگیری خودراهبر فیشر و همکاران 2001 بود. داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از تفاوت معنادار گروه ها بود. نتایج آزمون تکمتغیره نیز تفاوت معنادار هر دو متغیر را نشان میداد.
نتیجه گیری: نتیجه ی تفکر انتقادی، ترکیب توانایی های دانشجو و رساندن آن به بیشترین حد ممکن است که این خود به ارتقای یادگیری خودراهبر و حل مساله می انجامد. بنابراین می توان اذعان داشت که با رشد و پیشرفت سطوح تفکر انتقادی، به عنوان توانمندی و قابلیتی اثرگذار برخودراهبری و حل مساله، سطوح یادگیری خودراهبر و حل مساله نیز در دانشجویان ارتقا خواهد یافت.
نوع مطالعه:
پژوهشي اصیل |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1395/8/16 | پذیرش: 1395/12/15 | انتشار: 1396/4/1