هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نگرشهای ناکارآمد و راهبردهای کنترل فکر در افراد وسواسی-اجباری غیربالینی، یعنی افرادی که اختلال وسواسی- اجباری دارند، ولی سابقه مراجعه به مراکز درمانی را ندارند، در مقایسه با افراد بهنجار انجام شده است.
روش: در این مطالعه مقطعی تحلیلی، شرکت کنندگان پژوهش را 30 نفر از افراد دچار اختلال وسواسی – اجباری بر اساس ملاکهای تشخیصی DSM-IV و 30 فرد بهنجار تشکیل دادند که با استفاده از مقیاس نگرشهای ناکارآمد (DAS) و پرسشنامه کنترل افکار (TCQ) آزموده شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که در تمامی زیرمقیاسهای نگرشهای ناکارآمد (به جز زیرمقیاس تأثیر گذاشتن) و نیز کل مقیاس، نمرات شرکتکنندگان وسواسی- اجباری غیر بالینی در سطوح اطمینان بالا، تفاوت پایایی با گروه کنترل دارد. به عبارت دیگر، افراد دارای اختلال وسواس نسبت به گروه کنترل نگرشهای ناکارآمد بیشتری داشتهاند. همچنین نتایج راهبردهای کنترل افکار نشان داد که افراد دارای اختلال وسواس در مقایسه با افراد بهنجار تنبیه، نگرانی، ارزیابی مجدد و کنترل اجتماعی را بیشتر به کار میبرند. اما پرت کردن حواس بیشتر از جانب افراد سالم مورد استفاده قرار میگرفت.
نتیجهگیری: این نتایج نشان دهنده آن است که افراد دچار اختلال وسواسی-اجباری غیر بالینی ممکن است در زمان رویارویی با وسواسهای فکری و عملی از نگرشهای ناکارآمد و راهبردهای غیرانطباقی فکر استفاده نمایند.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |