جستجو در مقالات منتشر شده


۱ نتیجه برای صفایی قلاتی

دکتر مهدی صفایی قلاتی، عالیه کرد زعفرانلو کامبوزیا، فردوس آقاگل‌زاده، ارسلان گلفام، حیات عامری،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۲ )
چکیده

هدف: طرح­واره کانتی را غیرمتجسد و مبنایی برای عقل محض توصیف می‌کنند، درحالی‌که مفاهیم و طرح­واره‌ها در انگاره متجسد ذهن در علوم شناختی، حاصل فعالیت عصبی مغز هستند. بر این اساس، کانت در همان سنت متافیزیکی مورد انتقاد علوم شناختی قرارمی‌گیرد. از سوی دیگر، در برخی مطالعات عصب‌شناختی تناظری میان انگاره شناختی کانت با یافته‌های عصب‌شناختی برقرار می‌شود؛ مثلاً، ذاتی بودن بستر عصبیِ بخشی از ادراک مکان با مکان پیشینی کانت مقایسه شده است. اما مسئله مورد مناقشه، چگونگی پیشینی بودن ادراک مکان بر بستری عصبی است که در تجربه تحقق می‌یابد. در مقاله حاضر سعی بر آن است که نشان دهیم در انگاره شناختی کانت، به‌ دلیل خصلت دوگانه طرح­واره، میان عقل محض و تجربه نسبتی برقرار می‌شود که قابل تعمیم به انگاره عصب‌شناسی شناختی و اختلاف میان توصیف‌های خردگرا و تجربه‌گرا از طرح­واره تصویری است.
روش: روش بررسی در مقاله حاضر استدلال مبتنی بر نتایج بررسی‌های تجربی و آزمایشگاهی است که از منابع معتبر گزارش می‌شود.
یافته‌ها: با بازتوصیف «شهود پیشینی» زمان و مکان به صورت «ادراک ضمنی، خودکار و ضروری»، می‌توان تناظر انگاره شناختی کانت و انگاره عصب‌شناختی را تأیید کرد. با تمایزی که میان طرح­واره و طرح­واره تصویری پیشنهاد می‌شود، طرح­واره در تناظر با «مفهوم متعلق شناسایی» و «طرح­واره تصویری» در تناظر با «مقولات محض فاهمه» قرار می‌گیرند.
نتیجه‌گیری: بحث حاضر «عقل متجسد» در انگاره عصب‌شناسی شناختی را در کنار «عقل محض» کانت قرار می‌دهد.


صفحه ۱ از ۱     

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

Designed & Developed by : Yektaweb