مقدمه: هدف مطالعه ی حاضر با هدف تعیین تأثیر آرایش های تمرین آشکار و ضمنی بر اکتساب و یادگیری مهارت حرکتی در کودکان دارای فلج مغزی همیپلاژی اسپاستیک انجام شد. روش: جامعه ی آماری این پژوهش را دانش آموزان مدارس استثنایی شهر تهران تشکیل می دادند. از این جامعه 40 کودک هفت تا 13ساله ی راست دست مبتلا به عارضه ی فلج مغزی همیپلاژی به صورت دردسترس انتخاب شده و به طور تصادفی در چهار گروه تمرینی مسدود، تصادفی، تعدیل سازی مقیاس و کم خطا تقسیم شدند. مراحل تحقیق شامل اکتساب، یادداری، آزمون تکلیف ثانویه و انتقال بود، و تحت نظر متخصص کاردرمانگر انجام شد. یافتهها: نتایج آزمون تحلیل واریانس یکراهه با اندازهگیریهای مکرر نشان داد که اثر اصلی گروه در تمام مراحل معنادار است (05/0P<). در واقع، آرایش های تمرین ضمنی (کم خطا، تعدیل سازی مقیاس) در مراحل اکتساب، یادداری، تکلیف ثانویه و انتقال به طور معناداری عملکرد بهتری نسبت به آرایش تمرین آشکار (مسدود و تصادفی) داشتند. نتیجهگیری: نتیجهگیری کلی پژوهش حاضر این است که استفاده از آرایش تمرین ضمنی، نقش حافظه ی کاری را در مراحل اولیه یادگیری حرکتی در کودکان مبتلا به فلج مغزی همیپلاژی کاهش میدهد. به طور کلی، پژوهش حاضر درک تأثیر شیوههای ضمنی بر اکتساب و یادگیری مهارتهای حرکتی را افزایش داده و نظریه ی بازپردازش آگاهانه را تأیید میکند.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |