1- دانشیار دانشگاه تهران
2- استادیار دانشگاه علوم تحقیقات
3- کارشناسی ارشد روان شناسی و آموزش کودکان استثنایی
4- استادیار پژوهشکدۀ مطالعات توسعه جهاد دانشگاهی واحد تهران
5- کارشناس ارشد روان شناسی و آموزش کودکان استثنایی
چکیده: (3622 مشاهده)
مقدمه: درپژوهش حاضر، اثر آموزش حل مسئلۀ بینفردی بر بهبود مهارتهای اجتماعی و توانایی حل مسئله در کودکان پیش دبستانی و دانشآموزان پایۀ اول بررسی شده است.
روش: مطالعه با روش شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون، بدون گروه کنترل اجرا شد. نمونه، که به صورت نمونۀ دردسترس در پژوهش شرکت کردند، شامل 32 دانشآموز پیش دبستانی (نُه دختر و 23 پسر) و 20 دانش آموز پایۀ اول (نُه دختر و 11 پسر) بود که در سه مدرسۀ غیرانتفاعی در شهر تهران مشغول تحصیل بودند. برنامۀ حل مسئلۀ شناختی "من میتوانم مشکل را حل کنم. "در هر کلاس به صورت گروهی، طی چهار ماه، به وسیلۀ معلمان آموزش داده و با استفاده از مصاحبۀ بالینی راهحلهای مختلف و فرمهای والدین و معلم پرسشنامۀ مهارتهای اجتماعی گرشام و الیوت ارزیابی شد.
یافتهها: نتایج تحلیل اندازه گیری مکرر و مقایسۀ اطلاعات به دست آمده از پیش آزمون و پس آزمون نشان می دهد که تغییرات نمرۀ کل مهارتهای اجتماعی فرمهای والدین و معلم به لحاظ آماری معنادار بوده و برنامۀ مداخله مهارتهای همکاری (فرم معلم)، مسئولیت پذیری (فرمهای والدین)، جرأت ورزی (فرم معلم و والدین) و خودکنترلی (فرم معلم) دانش آموزان را افزایش داده که این افزایش از نظر آماری نیز معنادار است. همچنین برنامۀ مداخله در افزایش ارائۀ راهحلها (سیالی) و طبقات مرتبط (انعطافپذیری)، که حاکی از توانایی حل مسئلۀ بینفردی است، مؤثر بوده و تفاوت میانگینهای پیشآزمون و پسآزمون به لحاظ آماری معنادار است، اما تغییرات ایجاد شده در میانگین خرده عامل همکاری و خودکنترلی در فرم والدین و پاسخهای نامرتبط معنادار نیست.
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش حاضر همسو با نتایج تحقیقات دیگر تأییدی است بر کارآیی مداخلات شناختی حل مسئله در روابط اجتماعی. در پایان، دربارۀ لزوم توجه به آموزش مهارتهای حل مسئله، به عنوان بخشی از برنامههای درسی مدارس و تأثیر آن بر رفتارهای کودکان و عملکرد تحصیلی آنها، بحث شده است.
نوع مطالعه:
پژوهشي اصیل |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1392/2/24 | پذیرش: 1392/5/1 | انتشار: 1392/7/1