1- مؤسسه آموزش عالی علوم شناختی
2- دانشکاه خوارزمی
3- دانشگاه تهران
4- دانشگاه خوارزمی
چکیده: (141 مشاهده)
این پژوهش نقش ناحیه V4 قشر بینایی را در تمایز ناهمگونیهای دوچشمی با رویکردی محاسباتی بررسی میکند. هدف، تحلیل توانایی نورونهای V4 در تشخیص دقیق ناهمگونیهای نزدیک به صفر و ارائه مدلی جامع برای تبیین این فرایند است. فرضیه اصلی مطالعه بیان میدارد که توانایی تمایز ناهمگونی در V4 به دو عامل وابسته است، قدر مطلق اختلاف ناهمگونیها و مجموع فواصل آنها از ناهمگونی صفر. برای آزمودن این فرضیه، شاخص توانایی تمایز ناهمگونی (DDAI) معرفی شده که توانایی جمعیت نورونی را در تمایز جفتهای محرک کمیسازی میکند. مدل محاسباتی DCM نیز برای پیشبینی الگوی تغییرات DDAI بر حسب مقادیر ناهمگونی توسعه یافته است. دادههای تجربی از 156 نورون V4، استخراجشده از آزمایشها روی میمونهای ماکاک با محرکهای نقطهای تصادفی (RDS)، نشان داد که نورونهای V4 برای پردازش ناهمگونیهای نزدیک به صفر تنظیم شدهاند و تغییرپذیری پاسخ در این محدوده کاهش مییابد. انطباق بالای دادههای تجربی با مدل DCM، با ضریب همبستگی پیرسون (96933/۰) و اسپیرمن (887175/۰)، صحت فرضیه اصلی را تأیید کرد. آزمونهای آماری (Tukey HSD و TOST) نشان میدهند DDAI مدل و دادههای واقعی با اختلاف میانگین ناچیز (00018/۰) معادلند. این یافتهها نقش کلیدی V4 در درک عمق دقیق را تأیید کرده و مدل DCM را بهعنوان چارچوبی معتبر برای تحلیل پردازش ناهمگونی و کاربردهای آتی در سیستمهای بینایی مصنوعی معرفی میکند. این مطالعه درک مکانیسمهای عصبی پردازش عمق را ارتقا داده و بستری برای تحقیقات آینده فراهم میسازد.
نوع مطالعه:
پژوهشي اصیل |
موضوع مقاله:
مدل سازی شناختی، پردازش سیگنال و تصویربرداری مغز دریافت: 1404/3/18 | پذیرش: 1404/4/31