چکیده مقدمه: اهمال کاری تحصیلی وضعیتی است که در آن دانشآموزان به طور مستمر و ناخودآگاه از انجام به موقع وظایف و کارهای مرتبط با تحصیل خود باز میمانند، که این امر میتواند تأثیرات مخربی بر عملکرد تحصیلی آنان داشته باشد. کارکردهای اجرایی و خودتنظیمی فرآیندهایی به منظور کنترل هدفمند شناخت و یادگیری هستند که به طور مثبت بر نتایج تحصیلی دانشآموزان تأثیر گذارند. مطالعه حاضر باهدف بررسی نقش میانجی خودتنظیمی در رابطه بین کنترل شناختی با اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان متوسطه انجام شد. روش کار: در قالب پارادایم اثباتگرایی، با رویکرد کمی و در چارچوب یک طرح همبستگی از نوع مدل آزمایی معادلات ساختاری از بین دانش آموزان 12 تا 18 سال مشغول به تحصیل در مدارس متوسطه شهر خرمآباد در سال تحصیلی 1402-1401 از طریق روش نمونه گیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای 452 نفر انتخاب شدند. مقیاسهای ارزیابی کارکردهای اجرایی (هولست و تورل، 2018)، انعطافپذیری شناختی (دنیس و واندروال، 2010)، اهمالکاری تحصیلی (مککلوسکی، 2011) و پرسشنامه خودتنظیمی بوفارد جهت گردآوری یافتهها مورد استفاده قرار گرفت. یافتهها در چارچوب مدلسازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرمافزارهای SPSS27 و 4SmartPLS مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج بهدستآمده از مدلسازی معادلات ساختاری حاکی از تأثیر معنادار کنترل شناختی بر اهمال کاری تحصیلی (001/0>P=؛72/8=t؛429/0-=β)، کنترل شناختی بر خودتنظیمی (001/0>P=؛ 33/6=t؛342/0=β) و خودتنظیمی بر اهمال کاری تحصیلی (001/0>P=؛ 70/5=t؛245/0-=β) بود. بدین سان، در تأثیر کنترل شناختی بر اهمال کاری تحصیلی در مدل مفهومی مطالعه حاضر خود تنظیمی نقش میانجی جزئی مکمل داشت. نتیجه گیری:درمجموع از یافتههای بهدستآمده میتوان چنین نتیجهگیری کرد که تأثیر مستقیم و غیر مستقیم کنترل شناختی بر اهمال کاری تحصیلی با افزایش سطح خودتنظیمی بهطور معنیداری تشدید خواهد شد. خودتنظیمی در دانش آموزان نوجوان یک عامل محافظ کننده بین کنترل شناختی و اهمال کاری تحصیلی است.