چکیده:
مقدمه: مساله ادراک و رابطه آن با واقعیت بیرونی از مساله های قدیمی در فلسفه است که به ویژه در قرون اخیر و با جدی تر شدن مباحث مربوط به معرفت شناسی مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. این مساله در دوران معاصر در علوم شناختی هم مطالعه شده است. مهم ترین بررسی ها در این زمینه متعلق به پژوهشگران حوزه ادراک بینایی است. نظریات سنتی تر در این حوزه مدعی هستند که دستگاه ادراکی زمانی اثربخش خواهد بود که بتواند واقعیت بیرونی را هرچه دقیق تر نمایش دهد و بنابراین منطق تکامل و انتخاب طبیعی باید به ایجاد سیستم های ادراکی منطبق بر واقعیت منجر شده باشد اما از سوی دیگر نظریه های افراطی ای نظیر نظریه میانجی ادراکی وجود دارند که ادعا میکنند برخلاف نظریه های کلاسیک, انتخاب طبیعی منجر به تطور دستگاه ادراکی به گونهای میشود که ادراکات ما هیچ ارتباطی با واقعیت بیرونی نداشته باشند. ما در کارهای پیشین خود نشان داده ایم که نه نظریه های سنتی و نه نظریه میانجی ادراکی به طور کامل بر حق نیستند و حالت بهینه آن است که دستگاه ادراکی ما تقریبی از واقعیت را ارائه کند.
روش کار: در این مطالعه قصد داریم با استفاده از مدل سازی ریاضی دستگاه های ادراکی مختلف در چارچوب مدلسازی عامل مبنا (Agent-Based Modeling) برآوردی از حداکثر دقت این تقریب به دست آوریم.
یافته ها: ما در این پژوهش نشان داده ایم که حتی با شرط های سخت گیرانه دستگاه ادراکی ما میتواند با تقریبی نزدیک به ۵۰ درصد واقعیت را نمایش دهد. همچنین با افزایش رده های ادراکی برای گونه تقریب زننده واقعیت تا سطح نزدیک به ۴۰ درصد, همچنان این گونه مزیت بقای بیشتری از گونه های با میانجی ادراکی و واقع گرای دقیق خواهد داشت.
نتیجه گیری: برخلاف نظریه میانجی ادراکی, در صورت لحاظ شرایط واقعی محیطی, نه تنها تکامل امکان بقای گونه هایی که بین ادراک آنها و واقعیت همخوانی وجود دارد را فراهم میکند, بلکه حتی امکان شکل گیری و بقای دستگاههای ادراکی تقریب زننده واقعیت با حد قابل قبولی از دقت تقریب را نیز ممکن میکند.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |