دوره 1، شماره 2 و 3 - ( تابستان و پاییز 1378 )                   جلد 1 شماره 2 و 3 صفحات 33-26 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML Print


کارشناس ارشد رشته زبان ناسی همگانی، موسسه مطالعات علوم شناختی
چکیده:   (1923 مشاهده)
چامسکی‌ ،هاله و اسکاربرو فرانکس این‌ مسئله را به نادر بودن صورتهای پیچیده ساختواژی نسبت می‌دهند و می‌گویند کودک باید هر چه بیشتر در معرض این صورتها قرار گیرد،تا به‌ منظور از نویسه‌های مبهم املایی نویسه‌هایی هستند که با نمودآوایی خود ارتباط یک به یک ندارند به طور مثال ممکن است یک آوا در خط دارای چند نویسه باشد مانند آوای/ s /در زبان فارسی که برای آن سه نویسهء س،ص،و ث وجود دارد. مقایسه توزیع فراوانی خطاها با توجه به تعداد بخشهای مبهم املایی موجود در واژه سه مرحلهء واژه‌نگاشتی کودک الفبایی و خطنگارانه توانایی‌ تشکیل شده است‌ بکارگیری‌ قواعد واج-نویسه را که با آگاهی واجشناختی رابطه دارد و از اساسی‌ترین‌ مهارت‌های املایی است در مرحلهء راهبرد الفبایی کسب می‌کند چرا که‌ راهبرد الفبایی تنها از قواعد سادهء تبدیل حروف به صدا تشکیل می‌شود با این وجود این قواعد نسبت به راهبرد واژهء نگاشتی از انعطاف‌پذیری‌ بیشتری برخوردارند اما اطلاعات زبانی دیگر از قبیل ساختواژی،نحوی،معنایی و غیره را به تدریج در سالهای بعدی و در طی مراحل بعدی فرا می‌گیرد. در اینجا این سؤال پیش می‌آید که‌ نقش هر یک از اطلاعات دخیل در تولید صورتهای مبهم املایی چیست؟ با توجه به نتایج آماری می‌توان گفت که در جائی که هر دو نوع اطلاع زبانی‌ برای تولید نویسه‌های مورد نظر "لازم‌" می‌باشند مانند گروه 6-7 یعنی‌ گروهی که با اطلاعات ساختواژی+آوایی و اطلاعات نحوی+آوایی تولید می‌شوند درصد خطا پایین آمده است اما در جایی که دستیابی به صورت‌ املایی از طریق هر یک از آنها کافی باشد مانند گروه 5 میزان خطا به این‌ امر بستگی دارد که کدامیک از اطلاعات نقش اصلی را در تولید نویسهء مبهم ایفا می‌کند.
متن کامل [PDF 546 kb]   (359 دریافت)    
نوع مطالعه: پژوهشي اصیل | موضوع مقاله: تخصصي
دریافت: 1377/12/12 | پذیرش: 1378/4/1 | انتشار: 1378/7/1

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.