تعریف دقیق علم به عنوان مجموعهای از فعالیتهای پژوهشی یا فرآیند دشوار است. گرچه دانشمندان به طور ضمنی نسبت به آن آگاهی دارند و در عمل روششناسی علمی را بنای کار خویش قرار میدهند. هدف کلی ما در این سلسله نوشتار ارائه چارچوبی است که این آگاهی ضمنی را تاحد ممکن روشن سازد.
از نظر تاریخچه، در قرن هفدهم میلادی، دو دانشمند مشهور غربی به تبیین دو روششناسی متفاوت پرداختند: ۱) فرانسیس بیکن – روششناسی تجربی/ قیاسی ۲) رنه دکارت– روششناسی عقلانی/ استنباطی. متعاقباً اسحاق نیوتن ترکیبی از دو روش فوق را ارائه نمود. از نظر او، آزمایشات تجربی بدون تفسیر سیستماتیک یا استنباط به نتیجهگیری قابل اعتماد علمی منجر نخواهد شد. به همین ترتیب، استنباط از اصول اولیه بدون آنکه مستند به شواهد تجربی باشد، روند صحیح علمی محسوب نمیشود. به طور کلی، به نظر میرسد که در عمل با تسامح تعریف نیوتن مبنای کار دانشمندان امروزی و محور روششناسی علوم تجربی است. البته همانطور که در ابتداء ذکر شد، اکثر دانشمندان اعتقاد دارند که علم را نمیتوان منحصر به یک روش یا فرآیند دانست. از طرف دیگر حجم غالب آگاهی دانشمندان از روشهای علمی ضمنی و ناگفته همچون آموزش نحوه خلق یک اثر هنری است. معذلک، برای پرداختن به فعالیت علمی نمیتوان فاقد روششناسی روشن و دقیق بود. تلاش ما در اینجا توصیف و شرح تفصیلی روششناسی علمی است.
نوع مطالعه:
مروری |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1382/8/21 | پذیرش: 1382/10/16 | انتشار: 1383/1/1