دوره 16، شماره 4 - ( زمستان 1393 )
جلد 16 شماره 4 صفحات 11-1 |
برگشت به فهرست نسخه ها
محمد هرنگ زا1 
، محمدعلی گودرزی* 2، سید محمدرضا تقوی2 ، فرهاد خرمایی3 ، عبدالعزیز افلاک4
، محمدعلی گودرزی* 2، سید محمدرضا تقوی2 ، فرهاد خرمایی3 ، عبدالعزیز افلاک4
1- کارشناس ارشد، گروه روانشناسی بالینی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
2- استاد، گروه روانشناسی بالینی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
3- استادیار، گروه روانشناسی تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
4- سیر استادیار، گروه روانشناسی بالینی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
2- استاد، گروه روانشناسی بالینی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
3- استادیار، گروه روانشناسی تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
4- سیر استادیار، گروه روانشناسی بالینی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
چکیده: (2850 مشاهده)
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش باورهای فراشناختی با واسطه گری متغیر راهبردهای کنترل فکر در پیشبینی علایم وسواسی جمعیت های غیربالینی بود.
روش: جامعۀ آماری این پژوهش را دانشجویان دانشگاه شیراز تشکیل می دادند. در این مطالعه از بین دانشجویان سال ۱۳۹۱ دانشگاه شیراز، ۳۳۳ نفر (۱۵۱ پسر و ۱۸۲ دختر) با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامه های باورهای فراشناختی، کنترل فکر و پرسشنامۀ وسواسی-اجباری مادزلی جمع آوری و با روشهای آماری تحلیل مسیر و مدلیابی معادلات ساختاری بررسی شد.
یافته ها: نتایج نشان داد مؤلفههای راهبردهای کنترل فکر شامل نگرانی، خودتنبیهی و ارزیابی مجدد در رابطۀ میان باورهای فراشناختی و علایم وسواسی تا اندازهای واسطه شده اند. همچنین، بین باورهای فراشناختی و علایم وسواسی رابطۀ مستقل معناداری وجود دارد.
نتیجه گیری: درمانگران برای کاهش افکار و آداب وسواسی باید از یک سو به چالش با افکار فراشناختی منفی و ناسازگار پرداخته و از سوی دیگر برای کنترل افکار رخنه کننده راهبردهای مناسبتر را جایگزین کنند.
روش: جامعۀ آماری این پژوهش را دانشجویان دانشگاه شیراز تشکیل می دادند. در این مطالعه از بین دانشجویان سال ۱۳۹۱ دانشگاه شیراز، ۳۳۳ نفر (۱۵۱ پسر و ۱۸۲ دختر) با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامه های باورهای فراشناختی، کنترل فکر و پرسشنامۀ وسواسی-اجباری مادزلی جمع آوری و با روشهای آماری تحلیل مسیر و مدلیابی معادلات ساختاری بررسی شد.
یافته ها: نتایج نشان داد مؤلفههای راهبردهای کنترل فکر شامل نگرانی، خودتنبیهی و ارزیابی مجدد در رابطۀ میان باورهای فراشناختی و علایم وسواسی تا اندازهای واسطه شده اند. همچنین، بین باورهای فراشناختی و علایم وسواسی رابطۀ مستقل معناداری وجود دارد.
نتیجه گیری: درمانگران برای کاهش افکار و آداب وسواسی باید از یک سو به چالش با افکار فراشناختی منفی و ناسازگار پرداخته و از سوی دیگر برای کنترل افکار رخنه کننده راهبردهای مناسبتر را جایگزین کنند.
نوع مطالعه: پژوهشي اصیل |
موضوع مقاله:
تخصصي
دریافت: 1393/3/26 | پذیرش: 1393/6/26 | انتشار: 1393/10/2
دریافت: 1393/3/26 | پذیرش: 1393/6/26 | انتشار: 1393/10/2
| بازنشر اطلاعات | |
 |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |