دوره 15، شماره 3 - ( پاییز 1392 )                   جلد 15 شماره 3 صفحات 72-52 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


1- استادیار گروه زبان انگلیسی دانشگاه علوم دریایی و دریانوردی چابهار
2- دانشیار گروه زبان‌شناسی دانشگاه تربیت مدرس
3- استادیار گروه زبان‌شناسی/مرکز تحقیقات زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس
چکیده:   (3207 مشاهده)
هدف: طرح­واره کانتی را غیرمتجسد و مبنایی برای عقل محض توصیف می‌کنند، درحالی‌که مفاهیم و طرح­واره‌ها در انگاره متجسد ذهن در علوم شناختی، حاصل فعالیت عصبی مغز هستند. بر این اساس، کانت در همان سنت متافیزیکی مورد انتقاد علوم شناختی قرارمی‌گیرد. از سوی دیگر، در برخی مطالعات عصب‌شناختی تناظری میان انگاره شناختی کانت با یافته‌های عصب‌شناختی برقرار می‌شود؛ مثلاً، ذاتی بودن بستر عصبیِ بخشی از ادراک مکان با مکان پیشینی کانت مقایسه شده است. اما مسئله مورد مناقشه، چگونگی پیشینی بودن ادراک مکان بر بستری عصبی است که در تجربه تحقق می‌یابد. در مقاله حاضر سعی بر آن است که نشان دهیم در انگاره شناختی کانت، به‌ دلیل خصلت دوگانه طرح­واره، میان عقل محض و تجربه نسبتی برقرار می‌شود که قابل تعمیم به انگاره عصب‌شناسی شناختی و اختلاف میان توصیف‌های خردگرا و تجربه‌گرا از طرح­واره تصویری است.
روش: روش بررسی در مقاله حاضر استدلال مبتنی بر نتایج بررسی‌های تجربی و آزمایشگاهی است که از منابع معتبر گزارش می‌شود.
یافته‌ها: با بازتوصیف «شهود پیشینی» زمان و مکان به صورت «ادراک ضمنی، خودکار و ضروری»، می‌توان تناظر انگاره شناختی کانت و انگاره عصب‌شناختی را تأیید کرد. با تمایزی که میان طرح­واره و طرح­واره تصویری پیشنهاد می‌شود، طرح­واره در تناظر با «مفهوم متعلق شناسایی» و «طرح­واره تصویری» در تناظر با «مقولات محض فاهمه» قرار می‌گیرند.
نتیجه‌گیری: بحث حاضر «عقل متجسد» در انگاره عصب‌شناسی شناختی را در کنار «عقل محض» کانت قرار می‌دهد.
متن کامل [PDF 901 kb]   (2436 دریافت)    
نوع مطالعه: پژوهشي اصیل | موضوع مقاله: تخصصي
دریافت: 1392/1/24 | پذیرش: 1392/4/28 | انتشار: 1392/7/1

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.